غزل مناجاتی با خداوند کریم
دردم گناه و بر لـبم افـغـان مرا ببخش با تـوبه آمـدم پـی درمـان مرا ببـخـش یـاقی نیام به حال غـریـبـان تـرحـمی باز آمـدم به حـال پـریشان مرا ببخـش یک عمر گفتهام که سریع الرضا تویی امشب به حق شاه خراسان مرا ببخش با این بلا که آمده مرگ است بیخ گوش کم گوش مـالیام بـده؛ الان مرا ببخش گریه برای کـشتۀ بیسر سلاح ماست محض همین نوای حسین جان مرا ببخش زینب به ناله گفت الا یا اخی الغـریب ای مانده زیر پای ستوران مرا ببخش بـا چـادرم نـشـد که تنت را کـفن کـنـم ای پاره پاره پیکر عـریان مرا ببخش |